روایتی از پرچمدار بازی دراز از زندان ساواک تابازگشت پیکر بعد۳۸سال
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۷۸۴۴۶
جبهههای غرب غریب است و «بازیدراز» غریبتر؛ اصلاً مظلومیت جبهههای غرب با مظلومیت شهدایش عجین شده است.
بازی درازی که بعثیها در اوایل جنگ آنرا به تصرف خود درآورده و «دیدگاه صدام» را بر بلندای یکی از ارتفاعات صعبالعبور و استراتژیکش بنا کرده بودند و خود صدام هم کلید بغداد را برای بازپس گرفتنش به ایرانیها وعده داده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲۰ ماهی میشد این ارتفاعات سوقالجیشی با میدان دید و تیر وسیعش که درست در مرکز مثلث قصرشیرین، گیلانغرب و سرپلذهاب قرار گرفته بود به دست متجاوزان بعثی افتاده و در اشغال آنها بود و به تمام مناطق مرزی ما در این قسمت اشراف داشتند.
این ارتفاعات مرکز دیدهبانی منطقه بود و قاعدتاً بازپس گرفتنش هم دشوار؛ در این مدت عراقیها برای دسترسی به مراکز مستقر در قلهها جادهکشی هم کرده بودند و به این ترتیب با در نظر گرفتن پشتیبانی آتش هوایی، دیگر کاری نشدنی به حساب میآمد.
رزمندگان ایران اسلامی در برابر تشکیل خطوط پدافندی و تثبیت دشمن در منطقه بازی دراز در ۶ ماهه نخست جنگ تحمیلی، برای آزادسازی این ارتفاعات به طرح ریزی عملیات شکوهمند بازی دراز اقدام کردند و در راستای تحقق این هدف، عملیات «غرورآفرین بازی دراز» طی ۲ مرحله به اجرا درآمد.
رزمندگان قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش در ساعت ۵ صبح دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ عملیات آفندی را علیه مواضع دشمن در جنوب غربی ارتفاعات بازی دراز آغاز کردند و در ۲ مرحله از دوم تا نهم اردیبهشت ماه و یازدهم تا چهاردهم در منطقه عمومی سرپل ذهاب حماسه آزادسازی بازی دراز را رقم زدند.
در این عملیات ۵۴ دستگاه تانک و نفربر، ۳ فروند هواپیما، ۲ فروند بالگرد و ۲ دستگاه ادوات مهندسی دشمن منهدم شد همچنین ۱۲ دستگاه تانک و نفربر و ۵ دستگاه ادوات مهندسی آنان به دست رزمندگان اسلام افتاد و همچنین در این عملیات ۱۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته زخمی و ۷۰۰ نفر نیز به اسارت رزمندگان کشورمان درآمدند.
یکی از فرماندهان دلاور ارتشی که در عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز نقش داشت امیر سرلشکر حسین ادبیان بود.
حسین ادبیان ۲۰ مرداد ماه ۱۳۳۰ در روستای مراد حاصل از توابع شهرستان کرمانشاه متولد شد؛ پس از اخذ مدرک دیپلم، عازم خدمت سربازی شد؛ ورزیدگی و آمادگی جسمانی بالای او سبب شد پیشنهاد ورود به دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش داده شود و از آنجا که وی علاقمند به کارهای نظامی بود وارد مجموعه ارتش شد.
آموزشهای نظامی شهید ادبیان
آمادگی بدنی ادبیان او را از بین نیروهای جذب شده برجسته کرده و تحت آموزشهای پیشرفته نظامی از جمله دورههای تکاوری، چتربازی و عملیات ویژه قرار گرفت؛ با پایان دوره سه ساله دانشکده و پس از فارغ التحصیلی، به پشتیبانی منطقه یک کرمانشاه منتقل شد.
شهید ادبیان با شعلهور شدن جنبش اعتراضی مردم علیه رژیم طاغوت به نهضت مردمی امام خمینی (ره) پیوست و بارها توسط ساواک زندانی و تبعید شد. وی حتی در بهمن سال ۱۳۵۷ در زندانهای ساواک بازداشت بود که پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهکهای ضد انقلاب و تجزیه طلب در مناطق کُردنشین شروع به تحرکاتی کردند که موجب ناآرامیها و درگیریهایی در کردستان شد. شهید ادبیان بر حَسب وظیفه برای مقابله با این گروهکها به تیپ سقز ملحق شد و نقش اساسی در رهایی یگانهای خودی به دام افتاده توسط عناصر ضد انقلاب، ایفا کرد. سپس در روز بعد با سازماندهی و هدایت کارکنان ورزیده تیپ این شهر قبل از اذان صبح در به کنترل در آوردن نقاط مهم شهر سقز شرکت کرد و پس از دستگیری عناصر محارب و ضد انقلاب به همراه قضات به محاکمه آنها پرداخت.
شهادتی ارتشی که زندانی ساواک بود
شهید ادبیان سرانجام در آخرین مأموریت خود در سمت فرماندهی یکی از محورهای عملیات آزادسازی ارتفاعات استراتژیک و صعب العبور بازیدراز واقع در شهرستان سرپلذهاب در استان کرمانشاه در تاریخ دوم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰، پس از رشادتها و مجاهدتهای بینظیر در عقب نشاندن نیروهای دشمن از این منطقه مهم و منهدم کردن بسیاری از تجهیزات جنگی و تار و مار ساختن متجاوزان رژیم بعثی، در ارتفاع ۱۱۵۰ متری بازیدراز به محاصره دشمن درآمد و بر اثر تیر مستقیم، شهد گوارای شهادت را به همراه دیگر همرزمان شهیدش در این عملیات از جمله شهید شیرودی و شهید موحد دانش چشید.
توصیههای شهید
ستوان یکم علی قاسمی از نیروهای شهید ادبیان در تشریح عملیات بازیدراز گفت: در میدانی از مین، سیمهای خاردار و پرتگاههای وحشتناک محاصره شده بودیم. مهمات هم به مقدار کافی نداشتیم…، اما پیامهای سروان ادبیان، روحیهها را تقویت میکرد. گاه صدایش را به وضوح میشنیدم که فریاد میکشید «ایستادگی کنید باید این سنگرها حفظ شوند». شجاعت بینظیری داشت از هر راهی که برایش امکان داشت برای هدایت و نظارت نیروهای باقیمانده تلاش میکرد دست آخر وقتی دید راهی برای نجات از مهلکه وجود ندارد آر. پی. جی را به دست گرفت و از زیر صخره بیرون آمد. تا چند لحظه صدایش را میشنیدم به زبان عربی از عراقیها میخواست خودشان را تسلیم کنند.
مرتضی زنگنهوندی از همرزمان شهید ادبیان در عملیات بازیدراز نیز لحظه شهادت این شهید والامقام را اینگونه توصیف کرد: ادبیان هر لحظه توی یک سنگر بود و به بچهها روحیه میداد. یک لحظه چشمش به سپهنیا افتاد و فریاد زد «سپهنیا تیر خورد». به سمتش رفت هنوز به او نرسیده بود که من دیدم ادبیان کمی دولا شد و سرش را دزدید فکر کردم تیر از بالای سرش رد شده، اما هر چه نگاه کردم دیدم بلند نمیشود. سینهخیز رفتم سراغش. دیدم روی زمین افتاده و از سر و گلویش خون فَوَران میکند. چشمهایش را بسته بود. با زحمت او را به یکی از سنگرها رساندم سرش را میان دستهایم گرفتم و روی پاهایم گذاشتم.
شهید ادبیان عنصر مؤمن و مکتبی در ارتش
امیر سرلشکر حسین ادبیان یکی از پرچمداران فاتح بازیدراز نقش بسزایی در تحقق اهداف این عملیات داشت. خبر شهادت این امیر سرافراز اسلام به حدی مهم بود که مقام معظم رهبری که آن زمان امام جمعه تهران بودند، در خطبه نماز شهادت ایشان را تبریک و تسلیت گفتند.
آیتالله خامنهای در نماز جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ فرمودند: «در هفته گذشته ما ۲ عنصر عزیز، ۲ قهرمان ۲ سرباز اسلام را از دست دادیم، ۲ جوانی که در راه خدا مدتهای مدید با قاطعیت و با ایمان کامل جنگیده بودند. یکی سروان شیرودی افسر هوانیروز و یکی دیگر سرگرد ادبیان. این ۲ نظامی مسلمان برای ما خیلی حرفها دارند.
رهبر معظم انقلاب در ادامه افزودند: وجود این گونه عناصر در ارتش خیلی معنا دارد. مردم نمیدانند که عناصر مؤمن و مکتبی در ارتش چه میکنند و چگونه عناصری هستند. این ۲ قهرمان در راه خدا جنگیدند و شهید شدند.» ۱۳۶۰/۰۲/۱۱
پیکر شهید «امیر سرلشکر حسین ادبیان» بعد از ۳۸ سال تفحص شد
پیکر پاک این مجاهد نستوه پس از شهادت به دلیل شدت درگیری در ارتفاعات بازیدراز به امانت ماند و سرانجام پیکر مطهر این مدافع وطن و حافظ ارزشهای اسلامی پس از ۳۸ سال بیخبری و انتظار، در تاریخ دوازدهم تیرماه ۱۳۹۸ طی عملیات جستجو و تفحص در ارتفاعات شناسایی و کشف شد.
گفتنی است، در عملیات بازیدراز به دلیل صعب العبور بودن منطقه، مین گذاری و پاتکهای بیامان دشمن تعداد زیادی از رزمندگان اسلام غریبانه مجروح و شهید شدند که هنوز پیکر مطهر برخی از آنها از جمله شهید مفقود الاثر محمد حسنی جعفری از این ارتفاعات باز نگشته است.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهدا زندان ساواک حسین ادبیان شهید ادبیان بازی دراز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۷۸۴۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر